انا العبد الذی کسب الذنوبا / و صدته الامانی ان یتوبا
من بنده ای هستم که مرتکب گناهان بسیاری شده است و آرزوهایم مرا از توبه بدرگاهت بازداشته است.
انا العبد الذی اضحی حزینا / علی زلاله قلقا کئیبا
من آن بنده ای هستم که اکنون حزن سراسر وجودش را فرا گرفته است و بخاطر لغزشهایش سرافکنده و پریشان است.
انا العبد الذی سطرت علیه / صحائف لم یخف فیها الرقیبا
من بنده ای هستم که در نامه اعمالش نوشته شده که او از بزرگترین مراقب هم پروا نکرده است!
انا العبد المسیء عصیت سرّا / فمالی الان لا ابدی النحیبا
من بنده گنهکارم که در پنهانی و خلوت مرتکب گناه شدم، هم اکنون هر چه می کنم فریادم بسویت بلند نمی شود.
انا العبد مفرط ضاع عمری / فلم ارع الشیبة و المشیبا
من بنده ای هستم که عصیان کردم و عمرم را تباه نمودم، بنده ای که نه قدر جوانی را دانسته، نه ارزش پیری را!
انا العبد الغریق بلج بحر / اصیح لربما القی مجیبا
اکنون بنده ای هستم فرو رفته در قعر دریای معاصی و مدام فریاد می زنم به امید آنکه جواب دهنده ای بیابم.
انا العبد السقیم من الخطایا / و قد اقبلت التمس الطبیبا
من بنده ای هستم که گناه وجودم را بیمار کرده است و اکنون همه جا به دنبال شفا دهنده ای می گردم که درمانم کند.
انا العبد الشرید ظلمت نفسی / و قد وافیت بابکم منیبا
من بنده ای بی پناهم که بر خود ظلم کردم و اکنون با پشیمانی و سرشکستگی به درگاه تو بازگشتم.1
خدایا سلام
تا حالا چند نفر برات نوشتن دلتنگتن … نمیدونم
دلم تنگ شده برا مهربونیات
برا حس کردنت برا پرپر زدن برات
چقدر این هوا سرده چقدر دور شدنم عذابم میده
کاش یهو بغلتو باز میکردی و منو میبردی کنارت
منی که تو جمع اونایی که دوسشون داری انگار جایی ندارم
یک آرااااامش طولانی
یک قلب معنوی
یک وجود محکم در تصرف خدا
جانی شاد به احساس الهی
برایتان آرزومندم
و عاقبت و لحظه هایی که گره خورده است
به او ?
گاهی آدم یک دوستت دارم میخواهد تا نمیرد
حواستان باشد همین دور و وری هایتان که توی دلتان فکر میکنید
طرف کلن توی فاز دیگریست یکهو به خودت می آیی میبینی خالی شده تهه تهه سقوط دارد میمیرد
گاهی آدم یک شانه و آغوش گرم میخواهد تا انسان بودنش را احساس کند
آدمها اگر باورشان شد بی ارزشند خطرناک میشوند شبیه گلوله ای که شلیک شده سمت فنا …
چشمهایت را ببند و دو تصویر را تجسم کن
کشوری با مردمی که دغدغه ی اقتصادی خیلی کمی دارند قیمتهای ثابت ذهن های آرام تر
در آن به قدری از نیروی کار و سرمایه گزار حمایت شده
که توانستند در طول زمان بهتر شوند و کیفیت و کمیت تولیدات داخلی اینقدر زیاد شده که کم کم واژه ی تحریم بی معناست ، چون زایندگی درونی داریم
کشوری که قلب امام زمانش را و رهبرش را شاد کرده و در راه رضایت خدا قدمی بلند برداشته
کشوری که عاقلانه و دوراندیش حرکت میکند و برای فرزندان خود و همسایه هایش و برادرانش بهترین ها را میکارد …
اگر ، موقع انتخاب ، با تعصب ، «کالای ایرانی بخریم»
راستی برعکسش را هم دیدی؟ کشوری که دردهای اقتصادی دورش چنان تاب میخورند
که برادران و همسایه ها و فرزندانت وطنت به میدان رنج و در پی آن تمام ضعف ها و تهدید ها میکشاند
اگر موقع انتخاب ، کالای ایرانی را فراموش کنیم ، انگار خودمان و آینده مان را فراموش کردیم